چه عاملی باعث رشد رادیکالیسم در حرکت ملی آذربایجان می گردد؟

0

علی حامد ایمان
hamed_iman@hotmail.com

اگر نخواهیم و یا نتوانیم و یا کاملا درست نباشد که از واژه های دیکتاتوری، استبدادی و… برای توصیف ماهیت قدرت در ایران استفاده کنیم بی شک می توان ماهیت قدرت در ایران را یک نظام بسته دانست که در آن همه چیز تنها برای قدرت وجود دارد و هیچ چیز خارج از اراده قدرت و یا بر علیه قدرت نمی تواند شکل یافته و رشد یابد.

در این نوع از قدرت، تمامی فعالیتهای حزبی و گروهی، فعالیتهای عمده اقتصادی، فعالیتهای ریشه دار فرهنگی و همچنین کلیه رسانه های گروهی بایستی در تکامل اهداف قدرت نقش داشته باشند و همگی به این اهداف پایبند باشند. در این نوع نگرش به قدرت، تمامی جنبه های زندگی شهروندان نیز زیر نظر قدرت هدایت می گردند تا همه چیز بر اساس اراده و خواست حکومت به پیش برود و حتی مشارکتهای افراد در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی نیز بایستی برآورد کننده این اهداف باشد. در این نوع نگرش به قدرت، مردم باید بر اساس فراخوان قدرت به خیابان ها بیایند و بر اساس خواست آن نیز به خانه های خود برگردند. اراده ای خارج از اراده قدرت حق تاثیر گذاری بر این روند را ندارد.

طبیعی است که در چنین نوع تلقی از ماهیت قدرت، امکان رشد جریانهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … خارج از اراده قدرت نمی تواند رشد یافته و امکان عمل پیدا نماید. این تجربه ای است که تمامی فعالان مختلف در زمینه های متفاوت آن را احساس و درک کرده اند و ماهیت قدرت نیز در ایران بارها نشان داده است که اجازه شکل گیری به هیچ جریانی خارج از اراده خود را نخواهد داد و در غیر این صورت با آن به مقابله خواهد پرداخت و آن را از بین خواهد برد.

چنین بستر سیاسی در جامعه باعث می گردد که حرکتهای عقلانی و مدنی که می خواهند به صورت شفاف خارج از اراده دولتها شکل گرفته و به رشد خود ادامه دهند، از امکان رشد برخوردار نباشند و پس از شکل گیری به راحتی از بین بروند. در چنین بستری از قدرت، زمینه مناسبی برای فعالیتهای زیرزمینی فراهم می گردد. اگر نخواهیم از شکل گیری زیرزمینی فعالیتهای سیاسی نام ببریم، می توان از شکل گیری گسترده فعالیتهای زیرزمینی موسیقی، فرهنگی، ادبی، فعالیتهای خارج از مجاری قانونی اقتصادی، رشد روز افزون فعالیتهای اینترنتی و اطلاع رسانی الکترونیکی، و … نام برد که همه و همه ناشی از بستن و محدود کردن فضاهای قانونی و معطوف کردن آن به اراده قدرت در کشور است.

به عبارتی دیگر هرچقدر ظرفیتهای قانونی قدرت برای امکان تحرک سایر گروههای خارج از حوزه قدرت محدودتر شوند، عملا زمینه را برای فعالیت‌های زیرزمینی و غیرآشکار فراهم می کند. یعنی اگر فضا بسته گردد افراد ناگزیر می شوند که رشد اندیشه های خود را در اختیار یک بستر زیرزمینی قرار دهند. اگر چه نظام قدرت در ایران در طول سه دهه نشان داده است که توان از بین بردن تمامی این فعالیتهای زیرزمینی را دارد ولی نبایستی تصور کرد که برآوردن چنین هدفی هزینه زیادی را نیز برای قدرت تحمیل می کند. اگر نخواهیم از هزینه های مختلف مادی و معنوی نام ببریم، می توانیم از لکه دار شدن ماهیت قدرت در نزد افکار عمومی دنیا نام ببریم که هزینه بسیار بالایی است که بر ماهیت قدرت در ایران تحمیل شده است. همین عامل باعث ازبین رفتن مشروعیت قدرت در بین دولتها و افکار عمومی خارجی و داخلی می گردد که با میلیاردها دلار نفتی هم نمی توان از عهده بازسازی آن برآمد.

علاوه براین، طبیعی است که آن بخش از فعالیتهای زیرزمینی که خارج از اراده قدرتها شکل می گیرند، تمایل زیادی برای تقابل با قدرت دارند و این امر نیز باعث رشد تفکرات رادیکالیسم در جریانها می گردد.

تمامی حرکتها و جنبش های مختلف درداخل ایران از این تجربه بهره مند بوده اند. طبیعی است که حرکت ملی آذربایجان نیز از آفتهای چنین تفکراتی در قدرت در امان نباشد. چنین تفکر و عملکردی از قدرت در داخل ایران باعث گردیده است که تقریبا تمامی فعالینی که معتقد به فعالیتهای شفاف، مدنی و عقلانی می باشند کارکرد و قدرت نفوذ خود را درداخل حرکت ملی آذربایجان به مرور زمان از دست بدهند و به حاشیه رانده گردند. از آنجا که پایه های حرکت ملی آذربایجان نه بر شانه های روشنفکران که بر شانه های عموم مردم خود قرار دارد، حذف نیروهای عقلانی و بی اثر کردن فعالیتهای آنها باعث می گردد که نیروهایی خارج از اراده روشنفکران بر این حرکت مستولی گردد. از آنجا که تمایل بخش عظیمی از مردم به حرکات احساسی می باشد و افراد و جریان هایی که برآورد کننده این نیات آنها را باشد بیش از همه دوست دارند، باعث تاثیر گذاری بیشتر جریانهای خارج از تفکرات روشنفکران حرکت ملی آذربایجان می گردد. از آنجا که این نوع تفکرات بهتر می تواند به نیازهای احساسی عموم مردم پاسخ دهد، همین امر باعث رشد مقبولیت روز افزون چنین افراد و گروههایی در داخل حرکت ملی آذربایجان می گردد. چنین بستری از تفکر، باعث می گردد که حرکت ملی آذربایجان به سمت احساسی شدن و در نتیجه رادیکالیسم سوق یابد.

البته بدیهی است که این نوع تفکرات و حرکات احساسی و رادیکالی هزینه های زیادی را هم برای قدرت و هم برای حرکت ملی آذربایجان به وجود می آورد. اگر چه ماهیت قدرت در ایران این تجربه را ثابت کرده است که از توان برخورد با حرکات رادیکالیسم را بهتر از هر چیز دیگری دارد ولی بد نیست بدانیم که بردن حرکت ملی آذربایجان بر این بستر رادیکالیسم، حوادث غیر قابل پیش بینی را می تواند موجب گردد که شاید به تجربه کردن آن نیازی نباشد.

حرکت ملی آذربایجان بر خلاف سایر جنبش های موجود در ایران، از یک پتانسیل بالایی برخوردار است و در طول این سالها نشان داده است که ظرفیت بهره گیری از تمامی عوامل را دارد. این حرکت نه تنها از ظرفیتهای سیاسی خود به راحتی استفاده می کند، بلکه توانایی بهره گیری از ظرفیتهای فرهنگی، ورزشی، اکولوژیکی و … را نیز دارد. کثرت جمعیتی، ظرفیتهای سیاسی و تجربه های تاریخی موجود در آذربایجان در یکصد سال اخیر باعث ورزیده شدن و پویایی این جریان در داخل ایران گردیده است، به طوری که حوادث یکصد سال اخیر ثابت کرده است که هیچ جریان سیاسی خارج از اراده نیروهای سیاسی آذربایجان قادر به تاثیر گذاری در سیاست کلان ایران نیست و از طرف دیگر همین سابقه تاریخی نشان داده است که هیچ قدرتی قادر به مقابله با خواسته های این ظرفیت نیز نمی باشد. حوادث سالهای اخیر در جنبش سبز بیش از همه بر این توانایی حرکت ملی آذربایجان در عرصه سیاسی ایران صحه گذاشت و ثابت کرد که بدون آذربایجان امکان موفقیت برای سایر جنبش ها در عرصه ملی فراهم نمی گردد.

بنابر این تمامی این عوامل باعث می گردد به این نتیجه برسیم که ماهیت قدرت در ایران بیش از هر چیز دیگری می تواند بر رشد رادیکالیسم حرکت ملی آذربایجان تاثیر داشته باشد. این اشتباهی است که قدرت موجود در نظام سیاسی ایران نبایستی وارد آن گردید. اگر ماهیت چنین اندیشه ای در قدرت به همراه حذف نیروهای عقلانی در حرکت ملی آذربایجان باعث فراهم آوردن بستر رادیکالیسم در این جریان باشد، اشتباه فاحشی است که هزینه های جبران ناپذیری را برای هر دو طرف فراهم خواهد آورد و معلوم نیست که چه کسی پیروز این میدان باشد. این اشتباهی است که نباید حرکت ملی آذربایجان وارد آن عرصه گردد و از طرفی دیگر نبایستی ماهیت قدرت در ایران بستر سازچنین روندی باشد. در یر این صورت هر دو طرف مجبورند که هزینه های بالایی را برای این عملکرد خود بپردازند. هزینه هایی که به نظر می رسد نه کسی از عهده آن برمی آید و نه کسی توانایی پرداخت آن را دارد.

از طرف دیگر از آنجا که تفکرات رادیکالیسم تمایل به دگرگونی‌های بنیادی، اساسی، ژرف و بی درنگ در امور سیاسی جامعه و نهادهای اجتماعی موجود را دارد و از طرفی دیگر اقداماتی تند، سخت و ریشه‌ای را در جهت برآورد شدن خواسته های خود ترویج می کند، تمامی این عوامل باعث رشد تصاعدی خواسته های حرکت ملی آذربایجان می گردد. رشد تصاعدی که شاید خارج از نیاز این جریان به برآورد شدن آن باشد و همین امر ممکن است این جریان را دچار مخاطراتی نماید که آسیب آن بیش از منافع آن باشد. نباید از یاد برد که جهان کنونی اگرچه ممکن است با رادیکالیسم به بخشی از خواسته های خود برسد ولی چنین تفکری را ترویج نمی کند.

Share.