محمدرضا هئيت
سرنوشت تلخ دریاچه آرال و نتایج حاصل از آن به خوبی نشان میدهد که خشک شدن دریاچه ارومیه میتواند فاجعهای به مراتب بزرگتر و تلختر به بار آورد. چرا که دریاچه ارومیه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که دریاچه آرال علیرغم اهمیت فوق العادهاش فاقد آن بود
دریاچه ارومیه معروف به “عروس آذربایجان” که امروزه با خطر جدی خشک شدن و نابودی روبروست، حدود ۴۰ سال پیش منطقه حفاظتشده اعلام گردیده و از سال ۱۳۵۴ نیز به عنوان یكی از مهمترین تالابهای بینالمللی جهان در سایت رامسر به ثبت رسیده است. این دریاچه همچنین یکی از 9 ذخیرهگاه بیوسفری ایران است که در یونسکو ثبت گردیده است.
تقریباً تمامی کارشناسان محیط زیست بر این باورند که اگر اقدامی سریع و جدی انجام نگیرد، دریاچه ارومیه به زودی خشک شده و سرنوشتی مانند دریاچه آرال پیدا خواهد کرد.
دریاچه آرال نیز که یکی از دریاچههای مهم جهان به شمار میرفت، علیرغم هشدار کارشناسان، در نتیجه طرحها و پروژههای نه چندان صحیح مسئولین وقت شوروی، پس از شصت سال برای همیشه نابود شد و یک فاجعه بزرگ انسانی و زیستمحیطی در حاشیه دریاچه آرال به وقوع پیوست. در سال 1950 خروشچف دبیرکل حزب کمونیست و رهبر وقت شوروی دستور داد مسیر آب رودخانههای “آمودریا” و “سیردریا” که همواره به دریاچه آرال میریخت، تغییر داده شود. علت چنین تصمیمی این بود که خروشچف قصد داشت اراضی زیر کشت پنبه را از ۵/۳ میلیون به ۵/۷ میلیون هكتار افزایش دهد. چرا که به نظر او، پنبه یک کالای مهم استراتژیک برای شوروی محسوب میشد و در واقع طلای سفید بود.
در نتیجه این سیاست نادرست، آب ورودی به دریاچه آرال در سال 1980 در مقایسه با دهه ۵۰ به یكدهم كاهش و وسعت دریاچه نیز تا ۷۰ درصد تقلیل یافت و ۱۰۰ كیلومتر از هر طرف پسروی كرد. دو بندر موینیاق در ازبكستان و آرالسك در قزاقستان خشك و متروك شدند. صنعت شیلات در این دو بندر به همراه ۶۰ هزار شغل از بین رفت و همه آرزوهای دولتمردان سابق شوروی با نابودی مزارع پنبه همانجا دفن شد.
با خشك شدن دریاچه آرال بستری از نمك به وسعت ۳۶ هزار كیلومتر مربع بر جای ماند. توفانهای شن و نمك كه حامل غبارهای سمی آفتكشها و سموم كشاورزی بودند، انواع بیماریهای تنفسی و سرطانهای پوستی و ریوی را برای مردم به ارمغان آورد. بر اساس گزارش یونسكو در این منطقه، سلامت زنان باردار به علت كیفیت بد آب آشامیدنی همچنان رو به وخامت است و نوزادان مرده و ناقصالخلقه به دنیا میآیند. به طوری كه این منطقه هماكنون یكی از بالاترین میزان مرگ و میرهای نوزادان در جهان را داراست.
سرنوشت تلخ دریاچه آرال و نتایج حاصل از آن به خوبی نشان میدهد که خشک شدن دریاچه ارومیه میتواند فاجعهای به مراتب بزرگتر و تلختر به بار آورد. چرا که دریاچه ارومیه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که دریاچه آرال علیرغم اهمیت فوق العادهاش فاقد آن بود.
در صورت وقوع چنین حادثهای شورهزارهای حاصل از عقبنشینی آب، زمینهای کشاورزی، مزارع، ساختمانها و نواحی مسکونی و آبادیهای اطراف به لحاظ زیستی تهدید خواهد شد.
دشتهای سلماس، ارومیه، تبریز، آذرشهر، مراغه، میاندوآب، مهاباد، نقده، پیرانشهر و اشنویه که از مهمترین مناطق فعالیت کشاورزی و دامداری هستند، همگی اطراف این دریاچه قرار دارند و با خشک شدن آن آسیب جدی خواهند دید و در آیندهای نه چندان دور زمینهای حاصلخیز این منطقه به کویر نمک تبدیل خواهند شد.
کارشناسان محیط زیست دلایل متفاوتی را برای روند خشک شدن دریاچه ارومیه بر میشمارند که میتوان مجموع این دلایل را علت اصلی پسروی آب دریاچه شمرد.
دکتر اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست معتقد است که “3 عامل مهم در زمینه خشک شدن دریاچه ارومیه موثر بوده و همین سه عامل باعث گردیده که دریاچه ارومیه رو به نابودی برود. یکی از این دلایل بنا کردن بیش از 40 سد بدون در نظر گرفتن حق آبه برای این دریاچه بود. عامل بعدی احداث بزرگراه شهید کلانتری در عرض دریاچه بود که گردش آب را در دریاچه ارومیه متوقف کرد و دیگری وقوع خشکسالی در ایران باعث شد که این دریاچه رو به نابودی برود.”
کهرم میگوید: “زمانی که هنوز هیچ سدی روی این دریاچه ساخته نشده بود، 5/5 میلیارد متر مکعب آب به درون این دریاچه وارد میشد. اما اکنون این رقم به کمتر از 1 میلیارد متر مکعب رسیده و این به معنی وقوع یک فاجعه زیستمحیطی است. اگر 30 درصد از آب هر سدی که روی دریاچه ارومیه زدهاند را به داخل این دریاچه بریزند، شاید بتوان از نابودی کامل آن جلوگیری کرد.”
61درصد وسعت دریاچه ارومیه در محدوده آذربایجانشرقی است و 20 درصد روانآبهای تغذیهکننده دریاچه در این استان واقع شده و بقیه از استانهای آذربایجانغربی و کردستان تامین میشود.
بیوک رییسی، مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجانشرقی میگوید: به دلیل غرب به شرق بودن مسیر وزش باد در منطقه، در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه بیشترین آسیب را آذربایجانشرقی و به ویژه کلانشهر تبریز میبیند.
حسین عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجانغربی نیز در یک گفتگوی مطبوعاتی گفت: “میزان شوری آب دریاچه ارومیه به 340 گرم در لیتر رسیده و 250 هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه را به شورهزار تبدیل کرده است.”
كاهش مداوم آب دریاچه و افزایش میزان نمك موجب شده در حال حاضر 200 تا 250 هزار هکتار از زمینهای اطراف دریاچه ارومیه به شورهزار تبدیل شود. اما اگر این روند همچنان ادامه یابد و دریاچه ارومیه خشك شود، مشكلات آن تنها گریبانگیر ارومیه نخواهد بود و بهدلیل وجود 8 میلیارد تن نمك در دریاچه، پس از خشك شدن، با وزیدن بادهای فصلی و جریانهای سطحی یا زیرزمینی، تمامی اراضی استانهای آذربایجان و چند استان همجوار آن به شورهزار تبدیل میشود. در این صورت حتی ممكن است دامنه تأثیرات پخش این مقدار نمك به اراضی كشورهای اطراف نیز خسارات جبرانناپذیری وارد كند و در دراز مدت، بخش بزرگی از خاورمیانه را تحت تأثیر خود قرار دهد.
به گفته عباسنژاد، سطح آب پاک دریاچه با وسعت 570 هزار هکتار در حال حاضر 5/2 متر پایین تر از سطح اکولوژیکی آن در شرایط عادی است.”
به دلیل عدم وجود سیستم فاضلاب صنعتی، بسیاری از کارخانهها فاضلاب خود را به سوی دریاچه ارومیه هدایت میکنند و این دریاچه از شرق و غرب در معرض تهدیدات زیستمحیطی قرار دارد. محمد درویش کارشناس محیط زیست میگوید: “ریختن فاضلاب کارخانه نمک صنعتی شهر مراغه که حجم پسابهای آن بیش از 20 متر مکعب در ثانیه است، قطعا فرایند نابودی کامل دریاچه ارومیه را فراهم خواهد ساخت.
احداث پل میانگذر بر روی دریاچه ارومیه نیز یکی از عوامل مهمی است که حیات دریاچه ارومیه را به مخاطره انداخته است. دکتر اسماعیل کهرم استاد محیط زیست میگوید: دریاچهها مانند بدن انسان که سیستم گردش خون دارد، سیستم گردش آب دارند. گردش آب، اکسیژن و غذا را به نقاط مختلف دریاچه میبرد. ما با ایجاد میانگذر در دریاچه ارومیه اختلال ایجاد و آن را بیمار کردهایم.
کهرم با اشاره به نمونههای مختلف در جهان میگوید: در سراسر آمریکا قطار و اتومبیلها از روی تالابها و دریاچهها عبور میکنند، اما هیچکس کوه را درون دریاچه یا تالاب نریخته است. آنها با استفاده از ستونهای متعدد این عمل را انجام دادهاند.
چرخش آب دریاچه ارومیه به صورت پادساعتگرد است، اما پل شهید كلانتری كه از سمت غرب حدود 12 كیلومتر و از سمت شرق حدود 3/2 كیلومتر خاكریزی شده مانع چرخش طبیعی آب است. این پل در یكی از كمترین فاصلههای گلوگاهی دریاچه ارومیه احداث شده و در واقع مانند یك طناب بر گردن این دریاچه چرخش آب را خفه كرده است.
آنچه که قابل تأمل است اینست که روند خشک شدن دریاچه ارومیه تقریبا از 15 سال پیش آغاز شده و از همان موقع کارشناسان امور زیست محیطی نسبت به خطرات این روند که سد سازی نیز یکی از مهمترین عوامل آن میباشد، هشدار دادهاند. اما علیرغم این هشدارها در سال 1387 نیز سد مخزنی قلعهچای عجبشیر مورد بهرهبرداری قرار گرفت که اگرچه از نظر اشتغال و تأمین بخشی از آب مورد نیاز منطقه فوایدی داشت، اما متأسفانه روند خشک شدن دریاچه ارومیه را نیز تسریع بخشید.
کاظمزاده دبیر منطقه 7 کمیسیون حقوق بشر اسلامی نیز با اشاره به نابودی بسیاری از ویژگیهای زیستی دریاچه ارومیه میگوید: افزایش میزان شوری آب دریاچه ارومیه و رسیدن آن به حد فوق اشباع (340 گرم در لیتر)، مرگ و میر پرندگان در نتیجه رسوب نمك بر روی بال و پر و بدن آنها و نهایتا عدم قدرت جابجایی و تغذیه، مختل شدن امور تردد شناورهای دریایی و عدم كارایی اسكلههای احداث شده در سواحل رشكان، گلمانخانه و جزایر اشك و كبودان، پدیدار شدن زمینهای شورهزار به میزان حداقل 150 هزار هكتار خصوصا در نواحی پست اطراف دریاچه و سواحل جزایر، چسبیده شدن جزایر نهگانه پارك ملی (محل زادآوری گونههای مهم پرندگان مهاجر) به سواحل جنوبی دریاچه (پدیدار شدن ارتباط خشكی جزایر فوق با سواحل)، كاهش جمعیت و عدم زادآوری پرندگان مهم ساكن دریاچه (پلیكان سفید و فلامینگو)، كاهش مهاجرت پرندگان به زیستگاه پارك ملی دریاچه ارومیه، كاهش شدید تولید سیست آرتمیا در دریاچه و بلوری شدن نمك و تشكیل لایههای ضخیم نمكی در كف و بستر دریاچه مهمترین مشكلات كنونی این دریاچه است.
همانطوری که از دادههای آماری و اظهارات مقامات مسئولین و کارشناسان محیط زیست نیز پیداست، دریاچه ارومیه به مثابه یکی از 20 دریاچه بزرگ جهان که زیستگاه بسیاری از جانداران آبی، دوزیست و نیز پرندگان میباشد، با خطر نابودی مواجه است که بیتردید در صورت عدم پیشگیری از آن، یک فاجعه بزرگ زیستی در منطقه بوجود خواهد آمد. کارشناسان هشدار می دهند که میزان نمک موجود در دریاچه ارومیه به بیش از میزان نمک موجود در “بحرالمیت” رسیده است. کارشناسان هشدار می دهند که در صورت ادامه این روند در دراز مدت، کویر نمکی مشابه کویر نمک نیمه شرقی ایران در شمال غرب این کشور که جزو حاصلخیزترین اراضی می باشد ایجاد خواهد شد و در نتیجه مهاجرت بخش عظیمی از مردم منطقه به دیگر نقاط را در پی خواهد داشت.
با اینحال آگاهی و حساسیت قابل تحسین مردم منطقه به اهمیت حیاتی دریاچه و خطرات ناشی از خشک شدن آن، میتواند انگیزه خوبی برای مسئولین و سازمانهای حفاظت از محیط زیست فراهم سازد تا شاید با ارائه پروژههای علمی و عملی دریاچه زیبای ارومیه از خطر نابودی رهایی یابد.
محمدرضا هیئت
08.04.2010
منتشر شده در سایت فارسی تی آر تی