یونس شاملی
“من حسرت ایرانی بودن دارم” عنوان مطلبی از احمد شاملو است. (1) بعد از خواندن متن این نوشته واقعا برایم ثقیل بود که بتوانم این متن را از آن احمد شاملو، برجسته ترین شاعر فارسی نویس ایران بدانم. من نتوانستم از کنار این نوشته بی توجه بگذرم. بنابراین سعی میکنم فکر خودم را در کوتاهترین شکل بیان کنم و وجدان انسانی خودم را آرام کنم.
اگر همهء این متن را آنچنانکه شاملو میگوید، (ممارست با زبان و فرهنگ عربی از تولد تا مرگ) حقیقت فرهنگ موجود در ایران باشد، آیا نباید این پدیده را در رابطه با توانمندی و ظرفیت زبان و فرهنگ عربی مورد ارزیابی کنیم که چنین تاثیر ژرفی در فرهنگ و زبان فارسی (ایران) داشته است؟ از سوی دیگر آیا نمیتوان این توانایی و تاثیر چنین بسزای زبان و فرهنگ عربی بر زبان فرهنگ فارسی را نیز بایستی در ضعف و عدم توانای زبان و فرهنگ فارسی جستجو کنیم؟
امیدوارم کسی برآشفته نشود، اندکی صبر کنید تا من بقیه متن خودم را بنویسم.
شاملو به عنوان یک شاعر، محقق ادبی و یک روشنفکر در بیان سمبل ها و نشانه های عربی در نوشتهء خود تنها و تنها به عناصر سطحی، عقب مانده و رسوبات فرهنگی عرب اشاره دارد مثل، اذان خواندن، قرآن برسرگرفتن، عیدقدیر را گرامی داشتن، نداشتن حرف پ در عربی و تبدیل پارسی به فارسی و… را مورد دقت قرار داده است. این در حالیست که جنبه های عمقی تاثیر آن زبان و فرهنگ را که در طول نزدیک به هزار سال بر این مردم تاثیر داشته به کناری نهاده و بعد گذشت این همه سال نمادهای رسوبی و سطحی آن را به قلم کشیده است.
دقت به یک متد تحلیل
شاملو به علت توانایی اش در زمینه زبان و ادبیات نیک میداند که زبان ها در باروری خود واژه هایی را از زبانهای دیگر به عاریه میگیرند و بعد از گذشت مدت زمانی این واژه ها، با وجود اینکه این واژه ها تبار دیگری دارند، جایگاه محکمی در زبان تازه می یابند و به جزئی از واژگان زبان جدید در می آیند. شاملو باز نیک میداند که این انتخاب (یعنی استفاده از واژه های وارد شده از زبانهای دیگر) چه جایگاه مهمی در رشد و تعمیق زبان وارد کننده دارد. از زمانیکه که واژه های جدید در میان زبان مردم بصورت شفاهی و سپس در قلم بصورت کتبی مورد استفاده قرار میگیرد (یعنی در عمل مورد استفاده قرار میگیرد) در ردیف واژگان زبان جدید قرار میگیرند. هرچند که در واژه شناسی به تبار واژه های وارداتی اشاره می شود اما اینکه واژهء مورد استفاده در زبان جزو واژگان زبانی جدید است هیچ تردید وجود ندارد. برآورد میشود که بیش از نصف واژگان زبان فارسی از زبان عربی گرفته شده است. البته خود زبان عربی نیز از واژه های وارداتی از زبانهای دیگر بهره جسته است. این حادثهء خیر برای تمامی زبانها در دنیا اتفاق افتاده است. مگر اینکه زبانی دور از ارتباطات بشر نشو و نما کرده و از این ارتباطات تاثیری نپذیرفته باشد.
حالا بیاییم و همین متد وارد شدن واژگان جدید در زبان ها را در وارد شدن سنن جوامع دیگر به جوامعه خودی مورد دقت قرار دهیم. در اینجا نیز متد همان است و وارد شدن سنت ها، آداب و رسوم از فرهنگی به فرهنگ دیگر در صورت پذیرش آن از سوی مردمان جدید، به تدریج به مراسم و آداب و سنن مردمان جدید تبدیل میشود.
آیا با این متد (یعنی بده و بستانهای واژه ایی و فرهنگی میان ملل) که شاملو احاطه بسیار زیادی در زمینه زبان و حتی فرهنگ به آن داشته است، میتوان مراسم، سنن و آدابی که امروز بیش از هزار سال در این سرزمین سابقه دارد به اعراب منتصب کرد؟ آیا این تحلیل دور از یک منطق علمی (علوم اجتماعی) نیست؟
تازه مسئله بعد دیگرنیز دارد که شاملو آگاهانه و شاید ناآگاهانه آن را کتمان کرده است و آن تاثیر هجوم اعراب به ایران در زمینه شکوفایی ادبی و فرهنگ فارسی است. بر اساس اغلب محققین تاریخ شکوفایی ادبی در ادبیات فارسی به دورهء بعد از حمله اعراب به سرزمینی که امروز ایران نامیده میشود آغاز میشود. آیا شاملو از این ماجرا بی خبر بوده است؟ آیا شاملو با تمامی توانایی های ادبی اش نمیدانسته است که کتابت فارسی بعد از آمدن اعراب به این سرزمین آغاز به شکوفایی کرده است؟ ایشان واقعا نمیدانستند که تمامی شعرای فارسی زبان سعدی، فردوسی، حافظ و خیام همه مسلمان بوده اند؟
آیا احمد شاملو واقعا از این حقایق بی خبر بوده است یا اینکه با این نوع نوشته ها سعی بر آن داشته است که این حقایق را در تاریکی و پشت پرده جهل نگهداری کند؟؟ تصور نمیکنم هر انسانی حتی با دانش متعارف از شکوفایی ادبی زبان فارسی بعد از هجوم اعراب بی خبر بوده باشد. برای اثبات سخن میتوان از همفکران آقای شاملو خواست که حداقل یک شاعر و ادیب غیرمسلمان ایرانی را قبل از آمدن اعراب به ایران برای مردم معرفی کنند و یا حداقل یک اثر ادبی و یا علمی کوچک و قابل ذکر را که به زبان فارسی نوشته شده است را برای مردم نشان دهند. (2)
آیا شاملوی شاعر و ادیب بجای منتصب کردن سنتهای مذهبی مردم در تحقیر فرهنگ عرب، نبایستی از حقایق تاثیرگذار آن سخن به میان می آورد؟ آیا اسم این کار غیراز پوپولیسم، کتمان حقایق و نژادپرستی چه چیز دیگری است؟
حالا بیاییم و از فرهنگ ایرانی که احمد شاملو در این متن از آن داد سخن میدهد مطلع شویم. منظور شاملو از فرهنگ و زبان ایران واقعا چیست؟ در این متن شاملو تنها به چند سمبل و عنوان در بیان ایرانیت اشاره میکند که خود بسیار گویاست؛
یک؛ پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک کوروش بنیانگذار سلسله هخامنشی
دو؛ فردوسی شاعر فارسی گوی خراسان
سوم؛ بابک خرم دین، کسی که علیه سلطه اعراب جنگیده است
چهارم؛ جشن سده
کوروش، فردوسی، جشن سده با تاریخ ملت فارس ارتباط دارد و نه تاریخ ایران و بابک خرم دین از منظر دید شاملو مظهر دشمنی با اعراب است. پرسش جدی اینجاست که؛ آیا ایران تنها به زبان، تاریخ، سنتهای ملت فارس تعلق دارد که شاملو در این نوشته آن را ایرانیت خوانده است؟ حداقل در هزار سال تاریخ اخیر ایران تا به قدرت رسیدن رضا شاه، عموما ترکها بر این سرزمین حکومت رانده اند. اگر هزار سال ترکان با حکومتهای متعدد در ایران حکم رانده اند، بایستی از نظر جمعیتی این سرزمین ترک زبانان تعداد کثیر و یا حداقل اکثریت نسبی مردم را میداشتند تا بتوانند ده قرن بر یک کشور حکم برانند. اما احمد شاملو باستاگرایی فارسی را به واقعگرایی در بیان تاریخ و فرهنگ این سرزمین ترجیح داده است. از زاویه ایی دیگر اگر ایرانیت در سمبل های فارسی خلاصه میشود، هفتاد درصد از جمعیت غیرفارس زبان ایران از ترک، کرد، بلوچ و عرب و لر و گیلک و مازی و ترکمن در این سرزمین چه جایگاهی در ایرانیت از منظر نگاه شاملو داشته است؟ آیا این دیدگاه احمد شاملو انکار هفتاد درصد مردم ایران و تاثیر تعیین کنند آنان در تاریخ و فرهنگ مردم این سرزمین نیست؟ آیا منظر نگاه شاملو به ایرانیت از این زاویه یکجانبه و نژادپرستانه نیست؟
آیا شاملو حسرت یک ایران تک زبانه و تک فرهنگی ، و در تخاصم با دیگر زبانها و فرهنگها را در سر نمی پرورانده است؟ نوشته مذکور احمد شاملو چیز دیگری را نشان نمیدهد. باوجود اینکه شعر شاملو عموما در جهت همگرایی و مهرورزی و تعارض با بیدادگریست. اما تفکرات شاملو در بعضی زمینه ها و بویژه در این نوشته بسیار غیردمکراتیک، غیر منطقی و حتی نژادپرستانه است.
چشم ها را باید شست، طور دیگری باید دید.
20111017
1-من حسرت ایرانی بودن دارم. احمد شاملو
http://donbaleh.com/link/414045/c679987
2-از ایران باستان چه آثار علمی مکتوبی بجای مانده؟ دو بخش
از استاد تاریخ و ادبیات ایران در دانشگاه آکسفورد دکتر همایون کاتوزیان
http://www.youtube.com/watch?v=uUjmgNvsSsQ
http://www.youtube.com/watch?v=BkyjIk9Q4WU